Stand out from the crowd and different creative idea concepts , Longest light ladder glowing and aiming high to goal target among other short ladders on green background with shadows . 3D rendering.


تمرکز و تعهد به اولویت ها

یکی از مهم ترین مسائل شرکت‌ها میزان درک اولویت ها توسط کارکنان است. امروزه کارکنان مشغله های زیادی دارند مثل توجه به اهداف شرکت، اهداف واحد، اهداف موفقیت فردی، شرکت در جلسات متعدد، نگرانی های شغلی، مسائل خانوادگی و غیره. با توجه به این مشغله ها و برای موفقیت شرکت باید تمرکز ایجاد شود. برای تمرکز باید مهم ترین کارهای شرکت و سهم هر فرد در اجرای آن مشخص شود. OKRها به شما کمک می کند تا اساسی ترین اولویت ها را جدا کنید و بر روی آن متمرکز شوید.

یک مدیر اجرایی همیشه در معرض انتخاب و تصمیم است. که آیا یک کار را باید انجام دهد یا خیر؟ پس به طور مداوم با سوالاتی روبرو است. وقتی که تمرکز بر روی اولویت ها باشد، مهمترین کار انتخاب می شود. منابع برای اجرای آن در نظر گرفته می شود. از انجام خیلی از کارهای دیگر که ممکن است وسوسه کننده باشند ولی با اولویت های ما تطابق ندارد، جلوگیری می شود.

برای پیدا کردن اولویت ها باید بپرسیم مهم‌ترین چیز برای سه (شش یا دوازده ماه) آینده چیست؟ سازمان های موفق بر روی مواردی متمرکز می شوند که تغییرات اساسی ایجاد می کنند. باید مشخص گردد که افراد کجا باید متمرکز شوند؟ این کار چالش برانگیز است، به خاطر اینکه باید اهداف محدودی را انتخاب کنید. مثلا در یکسال باید بر روی 1 تا 4 هدف متمرکز و به آن ها متعهد باشید. رهبران و مدیران ارشد سازمان مسئول اهداف و نتایج کلیدی (OKR) سطح سازمان هستند. آن ها باید شخصا به این فرآیند متعهد باشند. اما ایده های خوب از هر بخشی می تواند پیشنهاد شود. معمولاً قویترین و اثربخش ترین اهداف و نتایج کلیدی (OKR) از پایین و خط مقدم سازمان نشات می‌گیرد.

برای دستیابی به اهداف و نتایج کلیدی نیاز به تعهد عملی رهبر سازمان دارد. بیل کمپل بزرگ میگوید: وقتی شما مدیرعامل یا بنیانگذار یک شرکت هستید، باید بگویید «این چیزی است که باید انجام بدهید». سپس باید به گونه ای آن را بیان کنید که کارکنان سازمان به خوبی آن را درک کنند.

درک ماموریت و چشم انداز سازمان

نقل قولهای جالبی در مورد چشم انداز وجود دارد:

“اگر کسی نداند با قایق به کجا می رود، هیچ باد موافقی وجود نخواهد داشت.”

یا به بیان دیگری: “جایی که چشم انداز وجود ندارد، افراد پراکنده می شوند.”

اولین ابزار قدرت OKRs این است که به وضوح بیان می‌کند که سازمان به کجا سفر می کند. هر فردی دقیقا می‌داند ماموریت سازمان چیست و به کجا می خواهد برود.

یک مثال معروف در زمینه رهبری وجود دارد با عنوان قایق پارویی. در این مثال گفته می شود اگر دو نفر داخل این قایق باشند و یکی به سمت شرق پارو بزند و دیگری به سمت غرب، قایق به هیچ سمتی حرکت نمی کند. آن ها دور خودشان می چرخند. این باعث می‌شود دو فرد پارو زن هیچ نتیجه ای از تلاششان به دست نیاورند.

هر کسی می تواند اهداف سازمانش را به گونه ای بیان کند. مثلا اگر از یک مدیر، یک مشاور یا یک کارشناس بپرسیم که هدف سازمان شما چیست و شما برای رسیدن به این هدف چه می کنید؟ آن ها چه می گویند؟ آیا پاسخ های آن ها قانع کننده است؟ اگر اینطور نیست، OKRها پاسخ سوالات هستند.

یک نمونه موردی درباره مساله تمرکز در سازمان

در یک شرکت استارتاپی به نام داکستر که یک شبکه اجتماعی برای گیمرها هست، تیم‌ شرکت توانست با تعیین OKRها مشکلات رایج شرکت را حل کند. مدیرعامل، آدم لیب می گوید:

همه استارتاپ ها آرزوها، اهداف و اولویت های زیادی دارند. ولی در شرکت داکستر یک اصطلاح پرکاربرد وجود داشت. این اصطلاح می گفت “ماهی بزرگتر برای سرخ کردن است”. با این حال ما باز هم دو تا مساله بزرگ داشتیم. اولین مورد این بود که نظرات متفاوتی در مورد انتخاب ماهی بزرگ وجود داشت. دوم این بود که بزرگترین ماهی ها به صورت هفتگی و یا حتی روزانه تغییر می کردند. این خیلی سخت بود که شرکت بتواند متمرکز عمل کند و استفاده از OKR به حل این دو مساله کمک کرد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *