آیا میدانید MBO و OKR : تفاوت در چیست؟ مدیریت عملکرد به خودی خود یک رشته است. بسیاری از شرکت ها در اندازه گیری زمان، نتایج و پیشرفت بزرگ در افق های کوتاه مدت و بلند مدت ارزش قائل هستند. MBO انتخاب رایج بین مدیران است و اکثر این سازمانها از سیستم مدیریتی MBO استفاده میکنند. با این حال، رویکردهای جدیدی نیز وجود دارد. کاربردی ترین و رو به رشد ترین این رویکرد ها، OKR یا همان اهداف و نتایج کلیدی هستند. چندین دلیل قانع کننده برای این تغییر در ترجیح وجود دارد. در ادامه به بررسی دقیقتری میپردازیم.
MBO ها چی هستند؟
MBO در سال 1954 توسط پیتر دراکر در کتاب مدیریت عملی به عنوان راهی برای بهبود عملکرد سازمانی مطرح شد. در واقع، MBO فرآیندی را برای تعریف اهداف مشخص و روشن برای کارمندان توصیف می کند و با تعریف اهدافی که هم مدیران و هم کارمندان با آن توافق دارند، بهبود عملکرد شرکت را هدف قرار می دهند. این تئوری، هدف گذاری و مشارکت را تشویق می کند. به علاوه، از طرف کارمندان سطحی از تعهد را ایجاد می کند که از نظر تئوری انگیزه بیشتری برای آنها ایجاد می کند.
OKR چگونه پدید آمد؟
OKR در ابتدا توسط اندرو گروو، مدیر عامل اسبق اینتل، در اوایل دهه 1980 مطرح شد و مورد توجه جان دوئر (سرمایه گذار اولیه گوگل) قرار گرفت. Doerr این روش را از زمان حضور خود در Intel آموخت و آن را با خود به Google برد و در آنجا گسترش داد.
مانند MBO، رویکرد نیز به تعیین اهداف استراتژیک توجه دارد. با این حال، OKR فراتر از MBO پیش می رود، و استراتژی و اجرا را به دو قسمت تقسیم می کند: اهداف (O) و نتایج کلیدی (KR) اساسا، این بدان معنی است که شما یک هدف تعیین می کنید و سپس تعریف می کنید که چگونه به آن دست خواهید یافت.
تفاوت OKR و MBO در کجاست؟
MBO مدلی با سابقه طولانی و بسیار کاربردی است و برای بسیاری از سازمان ها مفید واقع شده است. با این حال، گسترش OKR ها مدیریت هداف را برای تیم های تجاری هیجان انگیز می کند زیرا آنها اهداف خود را با نیازهای مدرن هماهنگ می کنند. در ادامه چند نمونه از این تفاوت ها را میبینیم:
1. فواصل ارزیابی نتایج
MBO بلند مدت و به صورت سالانه مورد بررسی قرار می گیرد، در حالی که OKR معمولاً سه ماهه است.
OKR با در نظر گرفتن چرخه کوتاه تری طراحی شده است و اهداف و پیشرفت حداقل سه ماهه، حتی گاهی ماهانه را مورد بررسی قرار میدهند. این موضوع به سازمان این امکان را می دهد تا بتوانند عملکردها را بهتر پیگیری کنند و مواردی را که ممکن است درست نباشد برجسته کرده و اقدامات مناسب را انجام دهند.
2. شفافیت در OKR و MBO
MBOبه صورت خصوصی تعریف میشوند، در حالی که OKR عمومی و شفاف است. اهداف MBO در یک بحث محرمانه بین یک کارمند و مدیر آنها تعیین می شود، و اهداف خصوصی باقی می مانند. تا حدودی این رازداری به این دلیل است که MBO با حقوق و مزایا مرتبط است.
اما OKR ها بسیار شفاف تر هستند و تمایل به ایجاد آنها از طریق بحث های گسترده تری در تیم وجود دارد. در تعریف OKR کل تیم در مورد چگونگی حمایت از اهداف اصلی شرکت و همراساتا با چشم انداز شرکت تصمیم می گیرند. در این روش هر کسی می تواند OKR های شخص دیگری را مشاهده کند، از مدیر عامل شرکت گرفته تا سطوح پایین سازمانی که این امر میتواند سبب ایجاد انگیزه در انتخاب اهداف چالشی و بلند پروازانه شود.
3. حقوق و مزایا در OKR و MBO
در MBO حقوق و مزایا با تحقق اهداف مرتبط هستند، بر همین اساس انتظار این است که مردم به طور کامل به اهداف خود برسند. در غیر این صورت پاداش و دستمزد کمتری دریافت می کنند.
اما OKR کاملاً متفاوت است. OKR هیچگاه رسیدن به اهداف را حقوق و درآمد افراد پیوند نمیزند زیرا با توجه به چالشی بودن اهداف در OKR اشکالی ندارد که افراد به همه اهداف خود نرسند. دستیابی به اهداف در این روش سخت است (اگرچه غیرممکن نیست)، بنابراین کسب تنها 60٪ یا 70٪ راه هنوز عملکرد عالی است. دستیابی مداوم به 100٪ از اهداف بدان معناست که افراد به چالش کشیده نمی شوند.
OKRs |
MBO |
چی و چرا هر 3 ماه یا ماهانه عمومی شفاف از پایین به بالا یا افقی بدون ارتباط مستقیم با حقوق و دستمزد |
چی سالیانه خصوصی و بسته از بالا به پایین ارتباط مستقیم با قوق و دستمزد |
نتیجه گیری
در حالی که MBO همچنان یک روش محبوب برای تعیین اهداف و اندازه گیری عملکرد است، رویکرد OKR بسیار مورد توجه قرار گرفته است. و با دلیل خوب به خصوص به دلیل چرخه مرور منظم تر و کیفیت جاه طلبانه آن.
منابع
بدون دیدگاه