شاید برای همه شما جای سوال و شگفتی باشد که گوگل چگونه به رویای خود که همان “مدیریت اطلاعات در کل دنیا” میباشد، رسیده است. جالب است بدانید گوگل نیز همانند اینتل، توییتر و … برای موفقیت خود از روشی برای مدیریت اهداف به نام OKR استفاده میکند. دیگر زمان آن رسیده است که اهداف برای موفقیت سازمانها به میان آمده و در تمام سطوح سازمان جریان داشته باشند.
OKR چیست؟
OKR یا همان اهداف و نتایج کلیدی، یکی از با سابقهترین و کارآمدترین سیستمهای هدفگذاری میباشد. OKR برای عملی شدن اهداف دور، بزرگ و بلندپروازانه به کمک سازمان شما میآید. این روش چارچوبی برای تعیین اهداف، پیگیری خروجیهای آن و انتقال اهداف در بین بخشهای مختلف سازمان است. هدف از پیادهسازی این روش اطمینان حاصل کردن از حرکت همه اعضای سازمان در یک مسیر مشخص در بستر شفافیت بین اعضای سازمان است.
تا پیش از این سازمانها برای مدیریت اهداف خود، از روشهایی با پیچیدگی بالا استفاده میکردند و مدیران برای تعریف اهداف خود ملزم به یادگیری مفاهیم متنوع و پیچیدهای بودند. هیچکس در سازمان جز مدیران توانایی اظهار نظر بر روی اهداف سازمانی را نداشت و کارمندان هیچ آگاهی از نقش خود در پیشبرد خواستههای شرکت نداشتند که همین امر موجب کاهش انگیزه آنها میشد. در روشهای گذشته، اهداف تنها یک بار در سال تنظیم میشدند و پس از آن در لابه لای شلوغیهای سازمان رها میشدند.
اما OKR به سازمانها کمک میکند تا هدفگذاری به یک امر مستمر در سازمان تبدیل شود. هر یک از پرسنل در هر زمان میتوانند به سادگی اقدام به تعریف اهدافی مرتبط با اهداف اصلی سازمانی برای خود نمایند. روند پیشرفت اهداف در فواصل کوتاه مدت در جلسات متعدد پایش میشوند و این پیگیری به ایجاد انگیزه در بین کارمندان میانجامد. زیرا در فواصل کوتاه، تأثیر خروجی کار خود را بر اهداف استراتژيک سازمان میبینند.
یکی از اصلیترین خصیصههای هدفگذاری به روش OKR هدفگذاریهای چالشی و بلندپروازانه است. در این روش اهداف باید به گونهای ایدهال گرایانه انتخاب شوند که رسیدن به حدود 70 درصد از آن نیز قابل تقدیر باشد. باید توجه داشت اهدافی که در یک دوره بتوان به 100 درصد آن دست یافت از ویژگیهای یک هدف OKR برخوردار نیست. به همین دلیل از این شیوه هدفگذاری نباید برای ارزیابی عملکرد کارمندان استفاده کرد. زیرا پس از مدتی کارمندان برای حفظ جایگاه و منافع خود اقدام به اهداف غیر چالشی و ساده میکنند که این امر از اثرگذاری این روش میکاهد.
ساختار روش OKR
OKR شامل دو بخش اصلی اهداف Objectives و نتایج کلیدی Key results میباشد.
1. اهداف:
Objectives یا اهداف، خواستههایی است که سازمان درصدد رسیدن به آنها میباشد. این اهداف معمولا به صورت یک گزاره کیفی، بلندپروازانه و انگیزشی بیان میشود. در این روش اهداف باید چالشی انتخاب شود. معمولا هر هدف دارای 3 تا 5 نتیجه کلیدی قابل اندازهگیری است.
2. نتایج کلیدی:
نتایج کلیدی عباراتی کمی و قابل اندازهگیری برای تحقق اهداف میباشد. برای انتخاب نتایج کلیدی (KR) باید به این سوال پاسخ داده شود که چگونه میتوانیم دستیابی به هدف را اندازه گیری کنیم؟ در اکثر سازمانها مدیران و رهبران، اهداف تیم را مشخص کرده و نتایج کلیدی، در سطح تیمها تعریف میشوند. در نهایت میتوان گفت اگر اهداف بزرگ با ابعاد متنوع دارید پس نیاز به برداشتن قدمهایی بلندپروازانه دارید، چیزی که OKR با آن شناخته میشود. علاوه بر این لازم است میزان پیشرفت خود در مسیر رسیدن به اهدافتان را بسنجید. به بیان دیگر با OKR برای رسیدن به اهداف بزرگ و دور از دسترس قدمهایی کوچک و قابل اجرا برمیدارید.
بدون دیدگاه