استفاده از OKR در مدیریت پروژه

OKR در مدیریت پروژه

مدیریت پروژه

مدیریت پروژه شامل شناسایی نیازها، تعیین اهداف دقیق و مشخص، متعادل سازی تقاضاهای رقابتی از طرف ذینفعان مختلف و همچنین اطمینان از دستیابی به یک هدف مشترک است.

اجرای موفقیت آمیز پروژه ها در محدودیت های زمانی، محدوده و کیفیت و ارائه نتیجه لازم بدون اتکا به رویکرد علمی برای سازمان ها بسیار دشوار است. به عبارت دیگر، باید چارچوبی و روشی مشخص برای انجام کار وجود داشته باشد تا اطمینان حاصل شود که ساختاری در هنر مدیریت پروژه وجود دارد.

تعریف کلی OKR

OKR مخفف اهداف و نتایج کلیدی است. این یک روش مدیریت هدف است که آنچه را که بیشترین اهمیت را برای شرکت دارد اولویت بندی می کند.

اهداف تعیین می کنند به چه چیزی می خواهید برسید، و نتایج کلیدی معیارهای بلند پروازانه ای هستند که رسیدن به اهداف را تضمین می کنند.

چه تفاوتی بین OKR و مدیریت پروژه وجود دارد؟

در مدیریت پروژه وظایف کاملا مشخص هستند و صرفا باید انجام شوند. اما این وظایف در واقع به شما نمی گویند که آیا “کارهای درست” را انجام میدهید یا خیر. این اهداف OKR است که به شما می گوید چه چیزی مناسب است یا چه کاری برای شرکت شما مناسب است.

اما OKR ها چرخه های هدف کوتاه تر را در بر میگیرند، که به تیم ها امکان می دهد خود را با تغییر وفق دهند و خطرات و اتلاف را کاهش دهند.

برای اطمینان از اینکه تیم شما به طور موثر کار می کند، مدیران پروژه باید در راستای همسان سازی و ابلاغ اهداف شرکت سرمایه گذاری کنند. با یک مثال این تفاوت را واضح تر میبینیم.

وظایفی که برای راه اندازی یک محصول جدید انجام می شود:

>   تعامل و مذاکره با پخش کننده ها و خرده فروشان

>   پیدا کردن سرمایه گذار برای پروژه

>   عملکرد قوی در فضای مجازی

این وظایف فقط مجموعه عبارات مبتنی بر عمل هستند. آنها هیچ معیاری را برای پیگیری رشد در نظر نمیگیرند.

مدیریت پروژه تنها به لیست کردن تعدادی اقدام های عملیاتی میپردازد اما در نهایت این که آیا این اقدامات به انجام شدن پروژه منجر شده اند یا نه را بررسی نمیکنند.

در صورتی که بر عکس OKR معیار هایی را مورد سنجش قرار میدهد که با رسیدن به آن نتایج هدف اصلی محقق میشود. حال هدفی با عنوان “تولید یک محصول جدید” تعریف میکنیم.

KR1 : جذب 4 سرمایه گذار برای پروژه

KR2 : جذب 200 دنبال کننده جدید در فضای مجازی

KR3 : صحبت با 2 خرده فروش و 5 توزیع کننده

پس از مقایسه وظایف و OKR ها، بدیهی است که OKR ها به پروژه شما وضوح و ساختار می دهند.

نتایج کلیدی در اینجا اقدامات استراتژیک است، در حالی که وظایف ذکر شده فقط اقدامات بود. شما آنها را کنترل نمی کنید.

مدیریت پروژه با انجام یک پروژه تحت محدودیت های زمانی، ارزشی و بودجه تعیین شده کار می کند. اگر نتیجه خود را می دانید، می توانید به راحتی از آن استفاده کنید و یک برنامه عملیاتی تهیه کنید.

چرا OKR و مدیریت پروژه مکمل یکدیگر هستند؟

همان طور که گفتیم در مدیریت پروژه اهداف و نیاز های پروژه در قالب وظایف مشخص میشوند. اما همچنان نیاز داریم تا به طور دقیق بدانیم که به چه اقداماتی جهت رسیدن به اهداف مشخص شده برسیم.

OKR برنامه عملیاتی است که پروژه شما برای اجرای موفقیت آمیز به آن نیاز دارد. هنگامی که درک روشنی از نتیجه آن پیدا کردید، می توانید به راحتی نقشه راه را برای دستیابی به آن ترسیم کنید.

وظایف اساس انجام هر کاری در هر سازمانی است، اما شرکت هایی که فراتر از انتظار برای رسیدن به اهداف تلاش می کنند، این کار را با سازماندهی این وظایف در OKR انجام می دهند.

OKR ها به مدیران و مدیران اجرایی اجازه می دهند بر افراد خود نظارت و مدیریت کنند در حالی که هنوز از تحقق اهداف شرکت در سطح آنها اطمینان حاصل می کنند. نظارت بر هر وظیفه روزانه هر کارمند غیرممکن است، اما با OKR، تنظیم، نظارت و مدیریت اهداف بزرگتر که اهداف شرکت را پشتیبانی می کنند کاملاً امکان پذیر است.

نتیجه گیری

OKR یک چارچوب عالی برای تعیین هدف و سیستم های مدیریت پروژه ابزاری خارق العاده برای انجام کار هستند.

هنگامی که آنها ترکیب می شوند، شما یک سیستم کامل برای مدیریت و اندازه گیری تمام کارهایی که انجام می دهید، از استراتژی تا اجرا تا موفقیت دارید.

 

منابع

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *